باز باران

ساخت وبلاگ
باز باران، بی ترانه

بی هوای عاشقانه

بی نوای عارفانه

در سکوتی ظالمانه

خسته از مکر زمانه

غافل از حتی رفاقت

حاله ای از عشق و نفرت

اشکهایی طبق عادت

قطره های بی طراوت

دیدن مرگ صداقت

روی دوش آدمیت…

میخورد بر بام خانه 

خانه ام کو؟

خانه ات کو؟

آن دل دیوانه ات کو؟

روزهای کودکی کو؟

فصل خوب سادگی کو؟

یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟


پس چه شد دیگر٬ کجا رفت؟
خاطرات خوب و رنگین

در پس آن کوی بن بست

در دل تو٬ آرزو هست؟

کودک خوشحال دیروز

غرق در غمهای امروز
یاد باران رفته از یاد ،

آرزوها رفته بر باد

باز باران٬ باز باران

میخورد بر بام خانه

بی ترانه ٬
بی بهانه

شایدم٬ گم کرده خانه !

+ نوشته شده در  یکشنبه پنجم دی ۱۳۹۵ساعت 0:42  توسط جواد  | 
یه خورده مفصل تر...
ما را در سایت یه خورده مفصل تر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javad22 بازدید : 111 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 3:45